همیشه دردهایی در اعماق قلب آدمیست
درد هایی بی پایان !!
آدمی همیشه می خواهد،می خواهدوباز می خــــواهد!
همه کلمات قصار همه پندواندرزها را خوب می داند
امـــــــــا گاهی
گرگ طمع آنچنان به جانش می افتد
که همه چیــــــــــــــزرا
حتی مهمترین داشته هایش را
به دست فراموشی میسپارد.
وهمین فراموشی خاستگاه
دردهایی میشود به درازای یک
عمـــــــــــــــــــــــــر.
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید:" و لا یشرب من اذن الکوز، و لا من کسره ان کان فیه فانه مشرب الشیاطین " (کافى جلد 6 کتاب الاطعمة و الاشربة، باب الاوانى )" از دستگیره و قسمت شکسته کوزه آب مخورید که جایگاه آشامیدن شیطانها است".
خدا غیور است حاج اقا فتحعلی تعریف می کردند : روزی به آقای مجتهدی گفتم که گاهی که در حین مسافرت هستیم راننده موسیقی چخش می کند و بسیار مشکل است که در بیابان با هوای سرد وسایل همراه از ماشین پیاده شویم وظیفه چیست؟ آقا فرمودند : بله آقاجان حتما پیاده شوید خدا غیور است. بعد از این واقعه یک مرتبه در فصل زمستان که سوار اتوبوس بودم راننده موسیقی چخش کرد وقتی از این کار ممانعت کردم گفت اگر نمی خواهید پیاده شوید بنده هم در وسط بیابان پیاده شدم و مدتی ایستادم ولی خبری از ماشین نشد ناگهان به یاد کلام آقای مجتهدی افتادم که خددا غیور است چند دقیقه بعد از گفتن این جمله ماشینی بسیار نو و تمیز مقابلم ایستاد و مرا به مقصد رسانید. چه کسانی این کار را می کنند خدایی؟؟
چشم پوشی از گناه آقای مجتهدی می فرمایند: در ایام نوجوانی در راه مدرسه به فقرا کمک می کردم یک روز در حال برگشت بودم که پیرزنی را دیدم اسباب دارد و از من تقاضای کمک کرد من را به خانه اش هدایت کرد وقتی داخل شدم ناگهان دیدم درب خانه بسته شد و با چند دختر جوان روبرو گشتم آن ها به من گفتند تو به یوسف شهر تبریز معروفی ما از تو درخواست هایی داریم اگر انجام ندهی کوس رسوایی تو را خواهیم زد . یک لحظه تامل کردم و راه پله ای را که انتهایش به پشت بام میرسید را دیدم و خود را به آنجا با سرعت زیاد رساندم و دختران به دنبال من ، با اینکه ارتفاع از پشت بام به باغ همسایه زیاد بود ولی با گفتن یا علی خود را به آنجا پرتاب کردم در حین سقوط دو دست زیر کف پاهایم احساس کردم و مرا به آرامی پائین آورد . از آن موقع تا الان پاهایم را روی زمین نگذاشته ام و هنوز روی آن دستها راه می روم.